[part11}
یون: ا.ت؟!!!
ا.ت: باید بیام تو یون سوک زود باش
دستشو جلوم گرفت
ا.ت: یون؟!
یون: چی شده چرا اینجایی؟
با سرد ترین لحن ممکن این سوالو پرسید
ا.ت: منظورت چیه که چی شده نمیبینی فرار کردم باید باهام بیای بیا از اینجا بریم ما........
یون: بسه خیلی داری زر میزنی مگه خواهرت بهت نگفت که قراره با اون ازدواج کنم
ا.ت: چ....ی هن؟! چی میگی یون خل شدی منو دوست داشتی حالا خیلی راحت میگی که قراره با جیون ازدواج کنی؟
یون سوک : بالاخره که بعد فروختن تو هم به من پول گنده ای میرسه حالا باید ببرمت عزیزم
فرار بی فرار پیش آدم اشتباهی اومدی
با گرفته شدن دستم روانی شدم
با چرخوندن دستشو با زانوم به سرش ضربه زدم
با ضربم به زمین افتاد و بیهوش شد
ا.ت: خیلی دوست داشتم تو رو هم اینجا بکشم عو.ضی اش.غال
فکر کردی تو رو بیخیال میشم!! فکر نمیکردم اینجوری بکنی ولی خودمو آماده هم کرده بودم
هلش دادم داخل خونه و از اونجا در اومدم
با پیچ خوردن پام وسط خیابون افتادم زمین
به جای زخمم نگاه کردم
کب.ود شده بود و قشنگ ازش خ.ون می اومد
با نور ماشین پشتم به خودم اومدم
ولی دیگه دیر شده بود و نمیتونستم حرکت کنم که درست جلوم وایساد
؟: هی تو وسط خیابون.......
با درد شدید سرم افتادم زمین
فعلا با همین پارت ها سر کنید تا پارت بعدی فعلا برای روبیکا و فیک Boss's Little Hacker می خوام پارت بنویسم🦥🤏
ا.ت: باید بیام تو یون سوک زود باش
دستشو جلوم گرفت
ا.ت: یون؟!
یون: چی شده چرا اینجایی؟
با سرد ترین لحن ممکن این سوالو پرسید
ا.ت: منظورت چیه که چی شده نمیبینی فرار کردم باید باهام بیای بیا از اینجا بریم ما........
یون: بسه خیلی داری زر میزنی مگه خواهرت بهت نگفت که قراره با اون ازدواج کنم
ا.ت: چ....ی هن؟! چی میگی یون خل شدی منو دوست داشتی حالا خیلی راحت میگی که قراره با جیون ازدواج کنی؟
یون سوک : بالاخره که بعد فروختن تو هم به من پول گنده ای میرسه حالا باید ببرمت عزیزم
فرار بی فرار پیش آدم اشتباهی اومدی
با گرفته شدن دستم روانی شدم
با چرخوندن دستشو با زانوم به سرش ضربه زدم
با ضربم به زمین افتاد و بیهوش شد
ا.ت: خیلی دوست داشتم تو رو هم اینجا بکشم عو.ضی اش.غال
فکر کردی تو رو بیخیال میشم!! فکر نمیکردم اینجوری بکنی ولی خودمو آماده هم کرده بودم
هلش دادم داخل خونه و از اونجا در اومدم
با پیچ خوردن پام وسط خیابون افتادم زمین
به جای زخمم نگاه کردم
کب.ود شده بود و قشنگ ازش خ.ون می اومد
با نور ماشین پشتم به خودم اومدم
ولی دیگه دیر شده بود و نمیتونستم حرکت کنم که درست جلوم وایساد
؟: هی تو وسط خیابون.......
با درد شدید سرم افتادم زمین
فعلا با همین پارت ها سر کنید تا پارت بعدی فعلا برای روبیکا و فیک Boss's Little Hacker می خوام پارت بنویسم🦥🤏
۶.۶k
۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.